انجمن پرخوران گمنام خراسان

" من معجزه زندگی جدیدم در OA را جشن می گیرم ."برای امروز ص  206     می دانم آن " حفره ی گرسنه ی روحم "و زخم های سَر بازی که مدت ها حملش کرده بودم ، به مرور التیام می یابد . من دیروز هنگامی که از محل کارم به خانه باز می گشتم ، به شدت گرسنه بودم . در راه همه ی مسیرهای آشنای کودکی ام و خانه ای را که در آن بزرگ شده بودم ، دیدم .اما مانند گذشته با دیدن آن ها احساس ناامیدی نکردم .اکنون دریچه ی قلبم به روی نا امیدی بسته شده و تنها آرامش ، صلح و لذت اجازه ی نفوذ دارد . من فهمیدم زندگی فقط زندگی است ، نه یک میدان جنگ که رقابت کنم ، امتیاز بگیرم و زیاد بخورم .امروز زندگی را بدون نیرنگ ، خیال باطل و بالاتر از همه بدون پرخوری می بینم .انکار ، ناصادقی و نا امیدی از زندگی ام رفتند و پذیرش ، صداقت و لذت جایگزین آن ها شده اند .با پذیرش زندگی گذشته ام و صداقت داشتن در مورد زندگی امروزم ، لذت کامل را تجربه می کنم . زندگی امروزم یک هدیه است .یک قسمت از زندگی روحانی امروز من این است که شکر گزار باشم .این همان چشمان ذهن من است که برای مدت طولانی ابری و تار بود .اکنون "یک روز یک روز "شفاف شده است . انجمن پرخوران گمنام خراسان ...

"ما باور کردیم که هیچ گونه اراده ی شخصی یا استقلال فردی نمی تواند ما را نجات دهد .ما هیچ گاه از راه حل  و برنامه های خود محورانه و تک رویهایمان به نتیجه ای نرسیدیم ." دوستان بهبودی ص 12-13 از اوایل برنامه تا کنون من بسیار تغییر کرده ام . در برنامه OA کسانی را یافتم که نمی توانستم تصور کنم . افرادی که تحصیل کرده بودند و درباره ی کالری ها ، ورزش ها و رژیم غذایی بسیار می دانستند . اگر علم و دانش برای درمان ما کافی بود ، ما الان اینجا نبودیم . همه دانش من تمایلی را که در OA به دست آوردم به من نداد . ولی تمایل به انجام کاری با انجام دادن آن کار فرق دارد . اگر بخواهم که روزی پرهیز کنم اما در رابطه با آن ، هیچ حرکتی نکنم ، ممکن است من بمیرم و آن روز هیچ وقت نیاید . من از روز اول تا کنون تمایل به پرهیز داشتم . ابتدا بین صبحانه و ناهار ، سپس یک وعده یک وعده و "یک روز یک روز" ، با کمک نیروی بترم و دوستانم توانستم در پرهیز بمانم . من فهمیدم با وجود این که تمایل به پرهیز داشتم ، اما کارهایی میکردم که نباید انجام می دادم . به عنوان مثال میان وعده ای می خوردم که در برنامه غذایی ام نبود . من نمی توانستم با نیروی اراده ی خودم پرهیز کنم و من هر روز به خداوند ، OA ، قدم ها و ابزار های بهبودی نیاز دارم . انجمن پرخوران گمنام خراسان ...

  "پذیرش من بسیار بهتر شده است و من بسیار سپاس گزار شده ام." مجله راه زندگی    در گذشته وقتی به بانک می رفتم  ، به تذکر های دوستانه ی  متصدیان توجهی نمی‌کردم . من حتی  بابت این که آن قدر پول دارم که به بانک نیاز پیدا کردم ، شکر گذاری نمی‌کردم. از ایستادن در صف کلافه می شدم و اگر کامپیوتر آهسته کار می کرد شکایت می کردم . در کنسرت ، روی صدای خوراکی و بوی نفتالین نفر  بغل دستی ا م تمرکز می کردم . خلاصه در نگاه به زندگی گذشته ام ، همیشه روی این که من"بیچاره " و از دست رفته هستم تمرکز می کردم .تعجبی نیست که من هیچ گاه خوشحال نبودم. OA چه تغییری در من ایجاد کرد؟ من یاد گرفتم در هر چیزی دنبال نکات مثبت آن باشم . ماشین لباسشویی ام  خراب شده؟ خدا را شکر که مغازه های خشکشویی وجود دارند . لاستیک ماشینم پنجر شده ؟ مهم نیست ؛من خیلی خوش شانس بودم که این اتفاق در موقع رانندگی نیفتاد . نسخه گران است ؟ من شکر گذار این هستم که در دنیای آنتی بیوتیک ها زندگی می کنم. اکنون وقتی به بالای سرم نگاه می کنم ، می بینم که بیشتر سفال های سقف سالم هستند .  نیروی برترم !  به خاطر همه چیز ، از تو سپاس گزاری می کنم. انجمن پرخوران گمنام خراسان ...

آوای بهبودی 19 آذر   "مبنای قدم ششم برای ما داشتن تمایل به تغییر است .تغییر همیشه ترسناک به نظر می‌رسد." دوازده قدم  و دوازده سنت پرخوران گمنام  ص 65   موضوع اصلی OA ، رشد و تغییر است . معجزه ها و بیداری روحانی ، نتیجه رشد تدریجی من هستند. من با نداشتن سلامت عقل می خواستم در زندگی یک کار اشتباه را بارها و بارها تکرار کنم ، ولی نتیجه ای متفاوت بگیرم . تغییر خیلی ترسناک است . از خداوند سپاس گزارم که کمکم کرد و من تا اتفاق افتادن معجزه پایداری کردم.  قدم ششم به من کمک کرد تا برای تغییر کردن تمایل پیدا کنم .من تمایل پیدا کردم که تسلیم روند برنامه شوم و به خاطر این موضوع سپاس گزارم  .   من به فرصت‌ها برای رشد و بهبودی خوش آمد می‌گویم .من برای این که کارها را مانند گذشته انجام نمی‌دهم بسیار شکر گزار هستم. این یعنی تغییر . برنامه به من اجازه می‌دهد که از خودم مراقبت کرده ، رشد و پیشرفت کنم ، با دیگران کار کنم ، خودم را نجات داده و دنیا ی خودم را تغییر دهم . من هر روز خودم و زندگی ام را برای انجام خواست خداوند آماده می کنم و تمایل دارم برای حفظ بهبودی ام  هر راهی را بروم .  هر روز قدم ها را کار می کنم  و از ابزارها استفاده می کنم . من در بهبودی به بهترین شکل زندگی م انجمن پرخوران گمنام خراسان ...

  "یکی از جنبه های این برنامه باعث شد ما در جلسه بمانیم ،نوید بهبودی پایدار از این بیماری ناتوان کننده بود ."دوازده قدم و دوازده سنت پرخوران گمنام بعد از ده سال بودن در OA  احساس می‌کنم که  تنها کار درستی انجام دادم این بود : "دوباره برنامه بازگشتم ."  "Keep coming back " من هنوز چاق بودم . واضح بود که بیش از نیاز بدنم می خوردم .می دانستم که تغییر کرده ام ، ولی بعد از همه ی این ها من به  OA آمده بودم که لاغر شوم. بعد از یک بیداری روحانی در تعطیلات ،فهمیدم که دیگر هرگز نمی‌خواهم احساس بدبختی و رنج کنم و بدنم این گونه باشد. در نهایت آماده شدم که "چنگال را زمین بگذارم ." در یک جلسه اعضای کناره‌گیری کرده ی OA در تعطیلات با خانمی آشنا شدم که راهنمای من شد . من شروع به پای بندی به یک برنامه ی سالم غذایی کردم .بدنم به سایز طبیعی رسید و آن را برای پنج سال نگه داشتم .در گذشته هرگز وزنی را کم کرده بودم ،نمی‌توانستم حفظ کنم .اما امروز بعد از گذشت هر فصل سال ،لباس هایم هنوز اندازه ام بودند. چه مرحمتی ! من با جسمم راحت هستم. بهبودی پایدار" یک روز یک روز " ممکن می شود. من دیگر منتظر جادوگری نیستم .جادویی وجود ندارد ...ولی معجزه ها وجود دارند. نوید بهبودی مرا اینجا نگه داشت تا زمانی که معجزه ها اتفاق افتادند. انجمن پرخوران گمنام خراسان ...

  "دعاهای ساده و سخن گفتن ما با فروتنی به روش عالی پاسخ داده شد .به محض این که قلب خود را به روی نیروی عشق خداوندی باز کردیم." دوازده قدم و دوازده سنت پرخوران گمنام ص73 فروتنی یعنی این که من خودم را به عنوان یک انسان عادی بشناسم و بپذیرم .فروتنی مرا از زنجیرهایی که به دور خودم داشتم، رها کرد. من دیگر نیازی ندارم که یک ستاره و یا بهترین و خاص ترین آدم کره ی زمین باشم و به این وسیله احساس اوج و فرود به من دست بدهد .در عوض  من می توانم با فروتنی از نیروی برترم بخواهم که به من کمک کند تا با بینشی درست ، خودم و اطرافم را بهتر بشناسم و بر اساس آن در هر روز و هر لحظه عمل کنم. فروتنی ای را که من درOA آموختم، برای اولین بار به من احساس عزت نفس داد .این شایستگی درونی؛ چه آن را بشناسم و چه آن را تشخیص ندهم ، برای من وجود داشته است. و این یک چیز بیرونی برای تعدادی آدم خاص نیست بلکه هدیه ای است از روح درونی مان که همه ی ما داریم .فروتنی این مرا از مقایسه و قضاوت های شخصی ام که به من می‌گفت تو بازنده هستی، نجات داد .به روزترین و درخواست راهنمایی و هدایت از خداوندی که درک کرده ام ،دری به سوی نیروی بی حد خداوند برایم گشود. من با اراده تر ، قوی تر و با اطمینان تر شدم. امروز می دانم که خداوند به من کمک می کند تا هم موفق شوم و هم فراتر  عمل کنم .حتی فراتر از آن چه که در رویا می انجمن پرخوران گمنام خراسان ...

  "علی رغم این که روش های علمی وفردی به اندازه ی تعداد اعضا تنوع دارد،برخی کارها مهم نیست که چه قدر انعطاف پذیر یا سازمان یافته باشد اما ضروری هستند.   ابزارهای بهبودی من بارها این مطلب را خوانده ام .ولی باز هم به خوردن بدون برنامه ادامه داده ام .من هرروز که از خواب بیدار می شدم،می خواستم در پرهیز باشم ،اما هیچ برنامه ای برای خودم نداشتم،تعجبی نداشت که وزنم کاهش پیدا نمی کرد. پرهیز من این بود که "سه وعده در روز می خوردم ومیان وعده ای نداشتم ."اما این برنامه ام هیچ پایه،ساختار ومحدودیتی نداشت . هرچه می خواستم می خوردم.اما فقط در سه وعده ی روز . بعد از شش سال انجام این روش ،خداوند مرا مورد لطف قرار داد وبرای بهبودی کامل به من تمایل داد. تمایلی برای سپردن خواست واراده ام،راهنمایی گرفتن وداشتن یک "برنامه ". من هنوز هم سه وعده غذا در طول روز می خورم بدون هیچ میان وعده ای .ولی اکنون برنامه غذایی ام بر اساس ساختار محکم و اصول تغذیه است و در وعده های غذایی اندازه را رعایت می کنم .این یک رژیم نیست،بلکه این  "برنامه ای برای خوردن" است. برنامه ای که  "یک روز یک روز"  برای همه ی عمر من کار می کند.من 38 کیلو ازوزن اضافه ام را از دست داده ام. من دومین سال پرهیز و به دست آوردن وزن سالمی را که از آن لذت می برم،جشن می گیرم. هربار که من این عبارت : " داشتن یک برنامه ضروری است"  را انجمن پرخوران گمنام خراسان ...

  "وقتی با خداوند صحبت می کنیم ،به او چه بگوییم ؟ما هرچه را که دوست داریم به خداوند می‌گوییم."دوازده قدم و دوازده سنت پرخوران گمنام ص97 من در گذشته فکر می‌کردم خداوند نمی‌خواهد چیزی از یاوه گویی های  مرا در مورد ترس، عصبانیت و ناامنی‌هایم بشنود . اکنون که در بهبودی هستم می‌دانم که خدای من؛ مهربان  وشوخ طبع است و مرا درک می کند. خدای من همیشه مرا آن گونه که هستم دوست دارد، حتی اگر من خودم را دوست نداشته باشم. زمانی که به طور کامل تسلیم می‌شوم ، به صلح می رسم و می دانم که دیگر نیازی نیست کنترل کنم .می دانم امروز با دعا کردن ،نیروی برترم به من اجازه می دهد به مشکلات غلبه کنم و به هر دلیل پرخوری نکنم . این درک من از دعا کردن است. انجمن پرخوران گمنام خراسان ...